معنی نوعی جلد کتاب

واژه پیشنهادی

نوعی جلد کتاب

شومیز، گالینگور، پوشش سلفونی، جلد پارچه ای، جلد معرق، جلد چرمی، جلد ترمه ای، جلد مخملی


جلد مقوایی کتاب

شومیز

حل جدول

نوعی جلد کتاب

شومیز

شومیز، زرکوب


نوعى جلد کتاب

شومیز


جلد مقوایى کتاب

شومیز


جلد

واحد شمارش کتاب

واحد شمارش کتاب، روکش، چست و چالاک


نوعی کاغذ ضخیم برای جلد کتاب

گالینگور

فرهنگ فارسی هوشیار

جلد کتاب

تکه پوشنه


ترنج جلد کتاب

ترنج پوشنه

فرهنگ معین

جلد

پوست، چیزی که کتاب، دفتر و مانند آن را پوشش دهد، جلد کتاب، جلد دفتر، توی ~ کسی رفتن کسی را وسوسه کردن و از کاری منصرف ساختن یا به کاری برانگیختن. [خوانش: (جِ) [ع.]]

فارسی به عربی

کتاب جلد کاغذی

ذو غلاف ورقی


جلد

بسرعه، تغلیف، جلد، حافظه، حجم، ستره، صدفه، غطاء، مجلد

فرهنگ عمید

جلد

لایۀ محکمی که روی کتاب، دفتر، مجله، و امثال آن بکشند یا بچسبانند: جلدِ کتاب، جلدِ دفتر،
واحد شمارش کتاب، دفتر، کتابچه، و امثال آن، نسخه،
پوشش،
[جمع: جلود] (زیست‌شناسی) پوست،
پوست یک‌پارچۀ بدن حیوان، مانند مَشک و خیک،

معادل ابجد

نوعی جلد کتاب

596

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری